گروه جامعه: ايران با خشکشدن درياچه اروميه و از دست دادن بيش از 80 درصد تالابها، وارد مرحلهاي بحراني در حوزه آب شده است. متخصصان هشدار ميدهند بدون اجراي قوانين برنامه هفتم توسعه و استفاده از منابع آب جايگزين، آثار اين بحران سراسر فلات ايران را تهديد خواهد کرد.
تالابها در اقليم خشک ايران نقش حياتي در چرخه رطوبت دارند؛ با تبخير کنترلشده، لايههاي سطحي هوا را مرطوب ميکنند و شرايط لازم براي تشکيل ابرهاي محلي، بارشهاي همرفتي و تعديل دما را فراهم ميسازند. حذف اين چرخه بهويژه در تالابهايي مانند شادگان، هورالعظيم و انزلي، سبب شده »سقف هواي ايران« خشکتر از هميشه شود. خشکي هوا، خود به تقويت موجهاي گرمايي، افزايش تبخير، کاهش تابآوري خاک و در نهايت سرعتگرفتن روند بيابانزايي کمک کرده است. اين همان نقطهاي است که بحران آب از يک موضوع محيطزيستي به يک تهديد تمدني تبديل ميشود.
دکتر مهدي زارع، استاد پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي، خشکشدن تالابها و کاهش رطوبت را بخشي از همان »ريسکهاي جديد« ميداند که کشور بهجاي مهار آن، ناخواسته در حال ايجاد آنهاست. او يادآوري ميکند بحران آب در ايران »يک مسئله تاريخي« بوده، اما برداشت بيرويه از آبهاي زيرزميني و بيتوجهي به قوانين، بحران را به مرحلهاي رسانده که حتي شهرهايي مانند تهران اکنون با نرخهاي 30 سانتيمتر فرونشست در سال مواجهاند؛ پديدهاي که »کاملاً جديد« و محصول فشار شديد بر منابع آب است. از نظر او، تا زماني که حکمراني منظم، صبور و پيگير شکل نگيرد، هيچ طرح جامعي حتي اگر بهترين متخصصان آن را تدوين کرده باشند، قادر به مهار بحران نخواهد بود.
در سوي ديگر، ضعف حکمراني آب و ناديدهگرفتن ارزش واقعي منابع طبيعي، بحران را تشديد کرده است. دکتر رضا سپهوند، دبير کميسيون انرژي مجلس، تأکيد ميکند که ريشه بحران، تنها کمبود بارش يا خشکسالي نيست؛ مشکل اصلي فقدان باور حاکميتي به ارزش آب و »ناديدهگرفتن تجربه جهاني«در حکمراني منابع است. او هشدار ميدهد تا زماني که قيمتگذاري، قوانين، آموزش، فرهنگ مصرف و ساختار تصميمگيري در يک مسير هماهنگ قرار نگيرد، «نگاه مردم نيز تغيير نخواهد کرد». از نظر او، در نقطهاي ايستادهايم که اعتماد عمومي به سياستهاي آب بايد بازسازي شود؛ زيرا بدون اعتماد، مردم همراه نميشوند و هيچ اصلاحي پايدار نخواهد بود.
خشکشدن تالابها همچنين اثرات ثانويهاي دارد که براي کشور بسيار پرهزينه خواهد بود: افزايش طوفانهاي گردوخاک، گرمترشدن لايههاي پايين جو، تشديد تنشهاي بين استاني بر سر آب، فشار بر بخش کشاورزي و کاهش امنيت غذايي. تالاب اروميه، همانطور که دکتر زارع يادآوري ميکند، امروز»به زخمي بر تن ايران» تبديل شده؛ زخمي که اگر درمان نشود، آثار آن تنها به يک استان محدود نخواهد ماند و ميتواند »کل فلات ايران را تحت تأثير قرار دهد«.
در مجموع، بحران آب و نابودي تالابها در ايران نه نتيجه يک عامل، بلکه حاصل برخورد نادرست با طبيعت، ضعف در اجراي قوانين، برداشتهاي بيرويه، بياعتنايي به دانش جهاني و نبود يک حکمراني منسجم و مورد اعتماد است. احياي چرخه رطوبت و بازگرداندن ابرها به آسمان ايران تنها زماني ممکن است که سه بخش کليدي حاکميت، مردم و دانش در يک مسير مشترک قرار گيرند و تصميمهاي گذشته جاي خود را به سياستگذاري علمي، پايدار و الزامآور بدهد.محققان در ميزگرد به اين سؤال پاسخ ميدهند که آيا کشور همانند سند امنيت غذايي نيازمند تدوين طرح جامع و سند امنيت آب است يا خير؟
بيشتر نيازمند اراده هستيم تا تدوين سند
دکتر مهدي زارع، استاد تمام پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي و مهندسي زلزله در اين ميزگرد در پاسخ به پرسشي درباره لزوم تدوين برنامهاي جامع براي امنيت آب گفت: چنين طرحهايي پيش از اين تهيه شده و هماکنون سند جامع آب وجود دارد که نکات مهمي در آن آورده شده است. اگر اشتباه نکنم، اين سند در آبان 1401 يا 1402 تدوين و در شوراي عالي آب در زمان مرحوم رئيسي تصويب شد. اين سند شامل نکات مهم و سختگيرانهاي است؛ از جمله توقف صدور مجوزهاي جديد و ضرورت تغيير الگوي مصرف. موارد مفصلي در آن درج شده و بعيد ميدانم منقضي شده باشد، چراکه يک سند حاکميتي محسوب ميشود.
اين استاد پژوهشگاه ادامه داد: ميتوان از همين سند استفاده کرد و نسخهاي بازنگريشده براي سال 1404 تهيه کرد. ما سندهاي خوبي داريم، اما اجراي آنها نيازمند اراده حاکميتي قوي است؛ ارادهاي که با همکاري دولت، مجلس و قوه قضاييه شکل بگيرد.
زارع با تأکيد بر اينکه داشتن طرح جامع بسيار خوب است، اما مهمتر از طرح جامع، وجود يک حاکميت منظم و صبور براي پيگيري مستمر مسائل اظهار کرد: مسائلي مثل بحران آب، زلزله تهران و ساير موضوعات کلان، راهحلهاي معجزهآسا و يکجملهاي ندارند. اينکه کسي بيايد و ادعا کند مثلاً آب را از خليجفارس به تهران منتقل کنيم و همهچيز حل شود، هيچگاه راهحل واقعي نبوده و نه متخصصان آن را ميپذيرند و نه مردم عادي آن را جدي ميگيرند؛ چون ديدهاند ادعاهاي مشابه قبلاً هم مطرح شده و نتيجهاي نداشته است.
مسائلي مثل بحران آب، زلزله تهران و ساير موضوعات کلان، راهحلهاي معجزهآسا و يکجملهاي ندارند. اينکه کسي بيايد و ادعا کند مثلاً آب را از خليجفارس به تهران منتقل کنيم و همهچيز حل شود، هيچگاه راهحل واقعي نبوده و نه متخصصان آن را ميپذيرند و نه مردم عادي آن را جدي ميگيرند؛ چون ديدهاند ادعاهاي مشابه قبلاً هم مطرح شده و نتيجهاي نداشته است.
اين استاد پژوهشگاه افزود: حل مسئله نيازمند جديت هر سه قوه و مشارکت مردم است؛ يعني همراه کردن جامعه. شما نميتوانيد دارويي تلخ را بهزور در دهان شهروندان بريزيد. بايد مردم همراه شوند، قانع شوند و بخشي از کار نيز به آنها واگذار شود. مسئله بايد با صبر و حوصله، آرامآرام حل شود.
وي هدف اصلي را جلوگيري از ايجاد ريسکهاي جديد دانست و گفت: حرکتهايي که ريسک را افزايش ميدهند، خطرناکاند. همه ميدانيم که بحران آب در ايران يک مسئله تاريخي است. در تاريخ ايران باستان نيز دورههاي خشکسالي، قحطي و کمبود آب وجود داشته است. اين مسائل تازه به وجود نيامدهاند؛ اما افزايش جمعيت آنها را تشديد کرده است. با اين حال علم ميتواند راهحلهايي را فراهم کند.
وي با تأکيد بر نقش سرمايه اجتماعي در پيشبرد طرحهاي کلان، با بيان اينکه در اين مسير نيازمند همکاري گسترده و جدي مردم هستيم، خاطر نشان کرد: اجراي طرحهاي بزرگ زماني امکانپذير است که سرمايه اجتماعي بالا باشد. اگر اين سرمايه پايين باشد، حتي اگر قانون و مقررات مناسبي هم تدوين شود، در عمل اجرا نميشود و همراهي لازم شکل نميگيرد.
اروميه زخمي بر تن ايران
استاد پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي و مهندسي زلزله، با اشاره به وضعيت بحراني درياچه اروميه گفت: همانطور که مطرح شد، درياچه اروميه امروز به يک نماد تبديل شده و کاملاً موافقم؛ درياچهاي که اکنون خشک شده، زخمي بر تن ايران است. در مورد اين زخم دو نگاه وجود دارد؛ يک نگاه بوروکراتيک و اداري که معتقد است اگر بودجه باشد، پروژهها انجام ميشود و مسئله برطرف خواهد شد. در مقابل، نگاهي وجود دارد که ميگويد کار درياچه تمام شده و ديگر اميدي نيست.
زارع با بيان اينکه نميخواهد در اين دو قطب موضع بگيرد، افزود: شايد واقعيت جايي ميان اين دو ديدگاه باشد، اما مسئله اساسي اين است که اين زخم وجود دارد. مثل زخمي بر بدن که قبل از هر چيز بايد به آزمايشگاه و نزد متخصص برده شود تا وضعيت دقيقش مشخص شود. اين زخم ميتواند کل بدن را از کار بيندازد؛ يعني آسيب درياچه اروميه ميتواند تمام فلات ايران را تحت تأثير قرار دهد.
وي تأکيد کرد: اينکه بعداً براي حلوفصل موضوع چه بايد کرد و آيا تأمين بودجه کافي خواهد بود، در مرحله بعد است. ابتدا بايد وضعيت اين زخم را شناخت. درياچه اروميه زخمي بر تن ايران است و بايد ديد که اين زخم چگونه بايد التيام يابد.
سند امنيت آب
دکتر هومان لياقتي، عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي به موضوع سند امنيت آب اشاره کرد و گفت: سند امنيت آب با سند امنيت غذايي گره خورده و از يکديگر جدا نيستند. سند بسيار خوبي براي امنيت غذايي تدوين شده که دکتر اسکندر زند مسئول آن بودند و فردي علمي و باتجربه هستند. در اين سند به موضوعات مرتبط با آب نيز اشاره شده و حتي کاهش توليد برخي محصولات به دليل محدوديت منابع آبي مطرح شده است.
اکنون تمام جزئيات اين سند را بهخاطر ندارم، اما اين مباحث در آن ديده شده است.عضو هيأت علمي دانشگاه شهيد بهشتي، با اشاره به وضعيت سرانه مصرف آب در کشور گفت: سرانه مصرف آب در ايران اکنون بين هزار و يکصد تا هزار و دويست مترمکعب به ازاي هر نفر در سال برآورد ميشود؛ برخي آمارها عدد 1100 و برخي 1200 را نشان ميدهد. اين رقم نشاندهنده آن است که ما در محدوده بحران قرار داريم؛ مرز بحران حدود 1500 مترمکعب و زير هزار مترمکعب بهمعناي فاجعه است و ما اکنون در وضعيتي بحراني بهسر ميبريم.
سرانه مصرف آب در ايران اکنون بين هزار و يکصد تا هزار و دويست مترمکعب به ازاي هر نفر در سال برآورد ميشود؛ برخي آمارها عدد 1100 و برخي 1200 را نشان ميدهد. اين رقم نشاندهنده آن است که ما در محدوده بحران قرار داريم؛ مرز بحران حدود 1500 مترمکعب و زير هزار مترمکعب بهمعناي فاجعه است و ما اکنون در وضعيتي بحراني بهسر ميبريم.
وي از ضرورت اقدام هماهنگ خواست و گفت: بايد واقعبينانه فکر کنيم که چه اقداماتي ميتوانيم انجام دهيم؛ هم با استفاده از فناوريهاي نوين و هم با استفاده از ظرفيتهاي بومي تا هم توليد ثروت کشور تقويت شود و هم منابع آبي محافظت شوند.
خشک شدن 80 درصدي تالابها
لياقتي با اشاره به وضعيت درياچه اروميه و تالابهاي کشور، گفت: اگر فيلمهاي قديمي را نگاه کنيد، درياچه اروميه در ميان جزايرش محل زندگي حيوانات بود؛ اما امروز ببينيد چه فعاليتهايي در اطراف درياچه انجام شده و چه بر سر آن آمده است.
ما اکنون 80 درصد تالابها را از دست دادهايم و اين رقم بسيار بالاست، زيرا تالابها از نظر محيطزيستي اهميت فوقالعادهاي دارند و خدمات اکوسيستمي متنوعي ارائه ميکنند. اين تصور که يک يا دو نوع کارکرد دارند، درست نيست؛ خدمات آنها بسيار متنوع است.
اکنون 80 درصد تالابها را از دست دادهايم و اين رقم بسيار بالاست، زيرا تالابها از نظر محيطزيستي اهميت فوقالعادهاي دارند و خدمات اکوسيستمي متنوعي ارائه ميکنند. اين تصور که يک يا دو نوع کارکرد دارند، درست نيست؛ خدمات آنها بسيار متنوع است.
وي ادامه داد: بدترين نمونهاش که حالا اروميه نماد آن شده، زايندهرود و تالاب گاوخوني است. ببينيد تالابهاي ما در اثر ندادن حقآبه به چه وضعي افتادهاند. يک مسئله مهم که واقعاً بايد به آن فکر کنيم، اين است که اختيار آب مملکت دست چه کسي است؟ لياقتي با اشاره به تعدد نهادهاي تصميمگير گفت: شوراها همه محترماند. ما در اين کشور چيزي کم نداريم؛ شوراهاي عالي و غيرعالي متعددي وجود دارد. اما اينکه چه تصميمي گرفته ميشود، گاهي از هر چيز مهمتر است.
البته من به همه شوراها احترام ميگذارم و خدايي نکرده نظر منفي ندارم، اما واقعيت اين است که ما يک شوراي عالي محيط زيست داريم که ميتواند همه اين مسائل را تعيين تکليف کند. اختيارات شوراي عالي محيط زيست بايد بهگونهاي باشد که بتواند درباره همه موضوعات تصميمگيري نهايي داشته باشد. آب که جدا از محيط زيست نيست؛ محيط زيست با آب زنده است. زندگي همه ما به آب بستگي دارد. تمدن، حيات و آينده کشور ما به آب وابسته است.
به گزارش آراز آذربايجان به نقل از ايسنا ،دکتر لياقتي با تأکيد بر ضرورت توجه جدي به منابع طبيعي کشور گفت: بايد ايمان داشته باشيم که براي حفظ محيطزيست خود کوشا باشيم؛ در غير اين صورت دچار زوال تمدني خواهيم شد.


ثبات توليد انرژي؛ خط مقدم مهار تورم در زمستانهاي ايران
مردم ديگر قدرت خريد نيازهاي روزانه را ندارند
شيب تند کاهش ازدواج و ولادت در آذربايجان غربي
تجاريسازي طلاق در فضاي مجازي
سينماي شاعرانه در ايران مورد بيتوجهي قرار گرفته است
کودکان زير تيغ آنفولانزا
اختلال دوقطبي يا نوسانات خلقي عادي؟ تفاوتها را بشناسيد
کُتِ مديريت بر تن برخي مديران خيلي گشاد است
آذربايجان غربي الگوي ملي محلهمحوري براي توسعه پايدار ايران قوي
رفع تصرف ۷۴ هزار مترمربع اراضی ملی در مهاباد
